معنی عسل لبن در لغت نامه دهخدا

نوعی از صمغ باشد که آن را مانند کندر بسوزانند، و بعربی میعۀ سائله خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج). عسل اللبنی. رجوع به عسل اللبنی شود

معنی عسل لبن در فرهنگ لغت هوشیار

ژد انگبین گونه ای ازدوی سوزاندنی و خوشبوی

لغت نامه دهخدا

فرهنگ لغت هوشیار

(عَ سَ لِلُ نا)

میعۀ سائله. (تحفۀ حکیم مؤمن). عسل اللبنی. رجوع به عسل اللبنی شود

(رَ دَ / دِ)

عسل چیننده. آنکه عسلهای ساخته شده را برمیدارد: خافه، جبۀ چرمین عسل چینان. (منتهی الارب)